پروانه را چه باک از سوختن و رفتن. همین که شمعی روشن شود، پروانه بهانه رفتنش مهیاست. در گوشه گوشه این وطن چه پروانهها که به آتش زدند؛ پروانههایی که به پیلههای ابریشمی دنیا پشت کردند و در موطن حقیقی خود جای گرفتند.
این خاصیت پاکدلان عرصه عشق است که جان را به تمنای وصال یار معاوضه میکنند. آنها که در روزگار چشمها و پیشانیها، سراغ قلبهایی را میگیرند که از چشمههای لایتناهی معرفت سیراب میشوند. آنهایی که فرق بین حق و باطل را میفهمند. دوست و دشمن را سوا میکنند. بارانی از نور هستند که در دهلیز تاریخ، معنای انسانیت را به یادگار میگذارند.
آقای من! یا صاحبالزمان(عج) هر گلی که از خون این شهیدان میروید، برگی از تاریخ را جلوه میدهد. جلوهای که صراط مستقیم را پررنگتر میکند. شوکی به روزگار غیرانسانی انسانها میدهد و گلی به گلستان آمدنتان اضافه میکند؛ پس بیایید که این باغ بیباغبان صفایی ندارد.